.jpg)
#فاطمیه
#سخن_خادمین_مادر
گاهی اوقات دلم هیچ چیز نمی خواهد!
فقط می خواهد چند روزی با مادرم باشم!
دل از همه ببرم، همه!
زن، فرزند، کار، مسوولیت و پرستیژ اجتماعی و ...
صد البته منظورم عزلت نیست اما میخواهم در خیالم، خواب و خوراکم و شادی و غمم همراه مادر باشم!
و این روزها همان چندروز آرزوهایم است...
این روزها دوست دارم صدایم گرم باشد و نگیرد که برایت داد بزنم؛ دلم طوفانی باشد؛ هوای چشمانم ابری باشد، مرتب ببارد و بغض گلوگیرم را بشکند؛
در یک کلام می خواهم مدینه باشم؛ کوچه های بنی هاشم؛ کنار در خانه ی مادرم؛
مهم نیست که سید باشم یا نباشم. چون مادر همه مان زهرای مرضیه علیهاالسلام است...
خدمتگزاران حسینیه اعظم مهدیشهریهای مقیم تهران
- ما وارثان خون حسین(ع) هستیم و ما را در مبارزه کردن با کفار هیچ ترس و واهمهای نیست. (شهید عبدالحسین رضایی)
- ای حسین، اکنون شهیدان بر ما شاهدند و توی ای سید شهیدان، قافلهسالار این کاروان هستی، مرا، راه عشق نما و به این کاروان متصل فرما.
ای بزرگ آموزگار شهادت، و ای دلسوخته شعلههای سرکش عشق، به تو اقتدا کردم و تو شاهد باش که هم چون یاران تو به یاریات برخاستم و ندای پر صدایت « هل من ناصر ینصرنی» تو را لبیک گفتم.